شمع !...
ذوب می شود و غروب می کند...
آرام و بی صدا در نگاه عاشقم...
چلچله ها سر میدهند نوای عاشقانه غروب غمگینم را...
گریه امانم نمیدهد...
سرگردانم بدنبال نگاهی...
نگاه عاشقی که فقط برای من باشد...
چه بی نشان مانده ام...
در کوچه پس کوچه های عاشقی...
من ماندم و خاطراتت...
و گریه های تلخم...